فاعل معنوی جرم کیست

شما می‌توانید با به اشتراک گذاشتن دیدگاه و تجربیات خود در انتهای مقاله به گفتمان آنلاین با کارشناسان وینداد و دیگر کاربران بپردازید.

آنچه در این مقاله می آموزیم

فاعل جرم در حقوق جزا، به کسی اطلاق می شود که فعل مجرمانه از او سر زده است. خواه مستقیما خواه به واسطه. مستقیم مثل اینکه خود شخص بدون واسطه، مالی را که متعلق به دیگری است برباید و غیر مستقیم نیز مانند آنکه به پرنده یا حیوانی آموزش دهد تا اینکار را انجام دهد.
در همه این موارد، شخصی که مرتکب فعل مجرمانه شده است، فاعل جرم تلقی می شود. اما گاهی، فاعل جرم، عنصر مادی و فیزیکی جرم را انجام نمی دهد بلکه مغز متفکر عملیات مجرمانه می باشد مانند کسی که با کشیدن نقشه سرقت، اسباب ارتکاب این جرم را فراهم می کند. به این اشخاص، فاعل معنوی جرم اطلاق می شود و از آنجایی که تاثیر عملشان به میزان عمل فاعل مادی است، قانونگذار، هر دو را به یک اندازه مسئول شناخته است.
در ادامه به طور دقیق تر به نقش فاعل معنوی در وقوع جرم و سایر مسائل پیرامون آن می پردازیم.

فاعل معنوی جرم مطابق قانون کیست؟

ﻓﺎﻋــﻞ ﻣﻌﻨﻮى ﺟﺮم ﻣﻐﺰ ﻣﺘﻔﮑﺮ ﺟﺮم می باشد، ﮐﻪ ﺑﺪون ارﺗﮑﺎب ﻋﻨﺼﺮ ﻣﺎدى ﺟﺮم ﺑﻪ ﻫﺪف ﺧﻮﯾﺶ دست میابد (در ارتباط با عناصر ارتکاب جرم در ادامه به طور کامل توضیح خواهیم داد.) او ﺟﺮم ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ را ﺗﻮﺳﻂ اﻓﺮاد ﻓﺎﻗﺪ ﻣﺴئوﻟﯿﺖ ﮐﯿﻔﺮى ﯾﺎ اﻓﺮادى ﮐﻪ داراى ﺣﺴــﻦ ﻧﯿﺖ  ﻣﻰ ﺑﺎﺷــﻨﺪ و ﺑﺎ ﻫﺪف اﻧﺠﺎم  وﻇﯿﻔﻪ مرتکبِ رﻓﺘﺎر ﻣﺠﺮﻣﺎﻧﻪ ﻣﻰ ﺷــﻮﻧﺪ، اﻧﺠﺎم ﻣﻰ دﻫﺪ .اﯾﻦ اﻓﺮاد واسطه، فاقد عنصر روانی اند و در اﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ، ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺟﺮم، ﻫﻤﺎن ﻣﺤﺮک اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻬﻨﺪﺳﻰ او، دﯾﮕﺮى ﺟﺮم را ﻣﺤﻘﻖ ﻣﻰ ﺳﺎزد و ﻣﺒﺎﺷﺮ ﻫﻢ واﺳﻄﻪ اى ﺑﻰ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻰ ﺷﻮد.

فاعل معنوی جرم را باید از مسئولیت کیفری ناشی از فعل غیر مندرج در ماده ۱۴۲ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ تفکیک نمود. مورد اخیر مربوط به حالتی است که ﻓﺮد در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻧﺘﯿﺠﻪ ى رﻓﺘﺎر ﻣﺠﺮﻣﺎﻧﻪ ى دﯾﮕﺮى دﭼﺎر ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﻰ ﺷــﻮد ﯾﺎ وﻇﺎﯾﻒ ﻧﻈﺎرﺗﻰ ﺧﻮد را ﺑﻪ  درﺳﺘﻰ اﻧﺠﺎم ﻧﻤﻰ دﻫﺪ؛ و ﯾﺎ از ﻧﻈﺮ ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺴئول رﻓﺘﺎر دﯾﮕﺮى اﺳﺖ .ﻣﺜﺎل ﻓﺮض ﻧﺨﺴﺖ، ﻋﺪم ﻧﻈﺎرت ﮐﺎرﻓﺮﻣﺎ ﺑــﺮ ﮐﺎرﮔﺮان و ارﺗﮑﺎب ﺟﺮم ﻏﯿﺮ ﻋﻤﺪى ﺗﻮﺳــﻂ ﮐﺎرﮔﺮ؛ و ﺣﺎﻟﺖ دوم ﺑﺮ وﺿﻌﯿﺖ وﻟﻰ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻋﻤﺎل ﺻﻐﯿﺮ اﻧﻄﺒﺎق دارد.

در ادامه به بررسی تفاوت های فاعل مادی با سایر موارد مشابه مانند ماده ۱۴۱ و همچنین سبب در جنایت و معاونت خواهیم پرداخت اما قبل از آن برای فهم بیشتر فاعل معنوی جرم ، مروری بر ارکان تحقق جرم می کنیم.

ارکان تحقق جرم طبق قانون

ارکان تحقق جرم طبق قانون

الف) عنصر قانونی: عنصر قانونی به این نکته اشاره دارد که تنها فعل یا ترک فعلی جرم محسوب می‌شود که مطابق قانون برای آن مجازاتی در نظر گرفته شده باشد، یا به عبارتی قانون آن را جرم، تلقی کرده باشد و مجازاتی نیز برای آن معین کرده باشد. این اصل، «اصل قانونی بودن جرایم و مجازات‌ها» نامیده می‌شود؛ یعنی هیچ جرمی وجود ندارد، مگر آنکه در قانون بیان شده باشد و برای آن مجازات تعیین شده باشد.
بنابر این اصل تعیین مجازات از سوی اشخاص و سازمان‌ها و نهادهای دولتی و انتظامی منتفی است.

ب) عنصر مادی: به معنای تحقق و بروز جرم در عالم خارج می باشد. به عبارت دیگر تا زمانیکه یک فعل مادی که در قانون جرم انگاری شده است از شخصی سر نزند نمی توان او را مجرم تلقی کرد. شخصی که فعل مادی جرم از او سر می زند فاعل یا مباشر جرم نام دارد.
عنصر مادی در جرایم مختلف متفاوت می باشد. برای مثال در جرم سرقت، ربایش و برداشتن مال دیگری عنصر مادی جرم می باشد. در قتل عنصر مادی عبارت است از انجام هرگونه عملی بر روی شخص زنده که موجب کشته شدن او گردد.
ج) عنصر معنوی یا روانی: عبارت است از نیت مجرمانه یا سوء نیت شخص مجرم. به عبارت دیگر، برای تحقق یک جرم، شخص مرتکب باید آن را آگاهانه و آزادانه انجام داده باشد برخلاف مسئولیت مدنی که سوء نیت در آن اهمیت ندارد در جرایم کیفری شخصی را می توان مسئول قلمداد نمود که به اختیار خود و عامدانه ان را مرتکب شده باشد. از این روست که ارتکاب جرم در حالت بیهوشی، خواب، اکراه و… منتسب به فاعل آن نیست.

مطابق این تفکیک، فاعل مادی، شخصی است که عنصر مادی جرم را محقق می سازد و به عبارت دیگر بازوی اجرایی جرم می باشد مانند شخصی که مرتکب عمل ربایش می شود در مقابل فاعل معنوی که مغز متفکر جرم می باشد شخصی است که از طریق شخص دیگر، عنصر مادی جرم را محقق می سازد ولی خود، فقط نقشه و برنامه آن را فراهم می آورد و یا دستور به انجام آن می دهد. مانند مقام قضایی که بر خلاف قانون دستور بازداشت شخصی را می دهد و یا برای گرفتن اقرار، دستور به ضرب و جرح می دهد.

فعل معنوی دزدی

مصادیق و انواع فاعل معنوی

الف) اﺳﺘﻔﺎده از ﺿﻌﻒ ﻧﻔﺲ و بی اطلاعی دیگران: اﺳــﺘﻔﺎده از اﻓــﺮاد ﺟﺎﻫﻞ ﯾﺎ ﺻﻐﯿﺮ ﻏﯿــﺮ ﻣﻤﯿﺰ و ﻣﺠﻨــﻮن در ارﺗﮑﺎب ﺟﺮم
را می توان ﻣﺼﺪاﻗﻰ از ﻓﺎﻋل ﻣﻌـــﻨﻮى جرم دانست؛ ﺑﺎ اﯾﻦ اﺳﺘﺪﻻل ﮐﻪ فاعلﻣﻌﻨﻮى در ارﺗﮑـﺎب ﺟـﺮم از ﺿﻌـﻒ ﻧﻔـﺲ ﯾﺎ ﺑﻰ اﻃﻼﻋﻰ ﻣﺒﺎﺷﺮ ﺟـﺮم ﺑﻬﺮه ﻣﻰ ﺑﺮد و جرم را از طریق او انجام می دهد. مانند شخصی که دیوانه ای را به تکدی گری بگمارد .ﻗﺎﻧﻮن ﮔﺬار ﻓﺮد ﺻﻐﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺠﻨﻮن را ﮐﻪ ﺟﺮم ﺑﻪ  وﺳﯿﻠﻪ ى وى اﻧﺠﺎم  ﺷﺪه، ﻣﺴئول ﻧﻤﻰ داﻧﺪ و ﻣﺠﺎزات را ﺑﺮاى ﻓﺎﻋﻞ ﻣﻌﻨﻮى در ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﮔﯿﺮد .در ﻣﻮاردى ﻫﻢ ﮐﻪ فاعل ﻧﺴــﺒﺖ ﺑﻪ  ﺣﮑﻢ ﯾﺎ ﻣﻮﺿﻮع ﺟﺎﻫﻞ و بی اطلاع ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﮑﻢ ﺟﺎرى اﺳﺖ.

ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺠﺎزات اﺳــﻼﻣﻰ در ﻣﺎده ى ۵۲۶ ، اﺳــﺘﻔﺎده از ﻃﻔﻞ ﯾﺎ ﻣﺠﻨﻮن ﺑﺮاى ارﺗﮑﺎب ﺟﺮم را ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﺳﺒﺐ اﻗﻮى از ﻣﺒﺎﺷﺮ بیان می کند.

ب) اﺳﺘﻔﺎده از اﻓﺮاد ﻓﺎﻗﺪ ﺳﻮ ﻧﯿﺖ: ﻗﺎﻧﻮن ﮔﺬار ﮔﺎه ﺣﺎﻟﺘﻰ را ﮐﻪ ﻓﺮدى واﻗﻌﯿﺘﻰ را در ذﻫﻦ ﺧﻮد ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﻰ دﻫﺪ و ﺑﻪ  وﺳﯿﻠﻪ ى دﯾﮕﺮى آن را ﺑﻪ  ﺻﻮرت تقلبی در ﻋﺎﻟﻢ ﺧﺎرج ﻣﻨﻌﮑﺲ ﻣﻰ ﮐﻨﺪ، ﻣﺸﻤﻮل ﻋﻨﻮان ﻓﺎﻋﻞ ﻣﻌﻨﻮى ﺟﺮم داﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ؛ وﻟﻰ ﺑﺮاى ﻋﺎﻣﻠﻰ ﮐﻪ ﺟﺮم را ﻣﺮﺗﮑﺐ ﻣﻰ  ﺷﻮد  ﻣﺠﺎزاﺗﻰ ﻣﻘﺮر ﻧﻤﻰ ﮐﻨﺪ.


بیشتر مطالعه کنید: تفاوت جرم جعل و جرم کلاهبرداری


مواد ۵۱  و ۴۹ ( قانون ثبت احوال مصوب۱۳۵۵ ) اﻋﻼم ﮐﻨﻨﺪه ى ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺑﺮ ﺧﻼف ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﻪ ﻣﺮاﺟﻊ رﺳــﻤﻰ ﯾﺎ به نویسنده یک سند رسمی را فاعل معنوی جرم می داند. مطابق ماده ۵۲ این قانون، مجازات مرتکب مادی منوط به آن است که  ﮔﻮاﻫﻰ را ﺧﻼف واﻗﻊ و از روی عمد و آگاهانه اﻋﻼم ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﻓﺮض را ﻣﺼﺪاق ﻓﺎﻋﻞ ﻣﻌﻨﻮى ﻧﺪاﻧﺴﺘﻪ اﻧﺪ.

ج) داﺷﺘﻦ اﻗﺘﺪار ﻗﺎﻧﻮﻧﻰ ﯾﺎ ﻋﻤﻠﻰ: اقتدار قانونی یا ناشی از قانون است که به آن امر آمر قانونی می گویند و یا ناشی از سایر روابط مانند شاگرد و استاد و … می باشد.
۱- امر آمر قانونی: اﻣــﺮ آﻣﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧــﻰ ﺑﻪ  ﻋﻨﻮان ﯾﮑﻰ از ﻋﻠﻞ ﻣﻮﺟﻬﻪ ى ﺟﺮم اﺳــﺖ ﮐﻪ در ﺑﻨﺪ پ ماده ۱۵۸  ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺠﺎزات اﺳﻼﻣﻰ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ .در ﻣﻮرد ارﺗﺒﺎط آﻣﺮ و ﻣﺄﻣﻮر ، ﺳــﻪ ﻧﻈﺮﯾﻪ ى اﻃﺎﻋﺖ ﮐﺎﻣﻞ، وﻇﯿﻔﻪ ى ﻣﺄﻣﻮر ﺑﻪ ﺑﺮرﺳــﻰ اﻣﺮ آﻣﺮ و ﻧﻈﺮﯾﻪ ى ﺗﻔﺼﯿﻠﻰ اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ .در ﻧﻈﺮﯾﻪ ى اﻃﺎﻋﺖ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺮاى اﯾﺠﺎد ﯾﮏ ﻧﻈﻢ ادارى ﻣﻨﺴﺠﻢ، ﻣﺄﻣﻮر ﺑﺎﯾﺪ دﺳــﺘﻮر آﻣﺮ را ﺑﺪون ﭼﻮن  و ﭼﺮا و ﺑﺮرﺳــﻰ اﻧﺠﺎم دﻫﺪ. در ﻧﻈﺮﯾﻪ ى دوم، ﻣﺄﻣﻮر ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺤﺖ ﯾﺎ ﺳــﻘﻢ دﺳﺘﻮر آﻣﺮ را ﺑﺮرﺳﻰ ﮐﻨﺪ و در ﺻﻮرت ﺗﺎﺋﯿﺪ، آن را اﺟﺮا ﻧﻤﺎﯾﺪ؛ ﻧﻈﺮﯾــﻪ ى ﺑﯿﻨﺎﺑﯿﻦ ﯾﺎ ﺗﻔﺼﯿﻠﻰ ﻧﯿﺰ ﺑﯿﻦ اﻣﺮى آﺷــﮑﺎرا ﻧﺎﻣﺸــﺮوع و اﻣﺮى ﮐﻪ در ﻇﺎﻫﺮ ﻧﺎﻣﺸﺮوع ﻧﻤﻰ ﺑﺎﺷﺪ، ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻪ ﺗﻔﮑﯿﮏ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﭼﻨﺎن ﭼﻪ ﻇﺎﻫﺮ اﻣﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﻰ و ﻣﺸﺮوع ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺄﻣﻮر ﻣﮑﻠﻒ ﺑﻪ ﻗﺒﻮل آن اﺳﺖ .ﻧﻈﺮﯾﻪ ى ﺗﻔﺼﯿﻠﻰ ﺑﺎ اﺻﻮل ﺣﻘﻮﻗﻰ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺗﺮ اﺳــﺖ؛ ﻧﻈﺮﯾﻪ ى اول ﻣﺄﻣﻮر را ﺑﻪ آﻟﺘﻰ در دﺳــﺖ آﻣﺮ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﻰ ﮐﻨﺪ؛ اﻋﻤﺎل ﻧﻈﺮﯾﻪ ى دوم ﻫﻢ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﻰ ﺷــﻮد اﺷﮑﺎل ﺗﺮاﺷــﻰ ﻫﺎى ﻣﺄﻣﻮر، ﻧﻈــﻢ ادارى را ﻣﺨﺪوش ﻧﻤﺎﯾﺪ.
در فرض آمر و مأمور، مأمور به ناچار امر آمر را اجرا می کند لذا مسئول عمل مجرمانه ای که به فرمان آمر خود انجام می دهد تلقی نمی شود. برای مثال چنانچه آمر دستور به شکنجه فردی را به زیر دست خود دهد و او اینکار را انجام دهد در فرض پذیرش این نظریه، وی مسئول قلمداد نمی شود.
۲) اکراه: ﻣﻄﺎﺑﻖ قانون مجازات اسلامی، هرگاه شخصی در اﺛﺮ اﮐﺮاه ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ، ﻣﺮﺗﮑﺐ رﻓﺘﺎرى ﺷﻮد ﮐﻪ ﻃﺒﻖ ﻗﺎﻧﻮن ﺟﺮم ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻰ ﺷﻮد، مجازات نمی گردد.
ﮔﺎه اﮐﺮاه ﻧﺎﺷــﻰ از برتری ﻣﻘــﺎم و اﺟﺒﺎر ﻣﻘﺎم ﻣﺎدون از ﻣﻘﺎم ﻣﺎﻓﻮق ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ .در واﻗﻊ اﻣﺮ آﻣﺮ ﮔﺎه در ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺳﻄﺢ ﺧﻮد ﺑﻪ ﺣﺪ اﮐﺮاه ﻣﻰ رﺳﺪ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﻣﻮارد، ﻣﺴــئوﻟﯿﺖ بر ﻋﻬﺪه ى ﻣﻘﺎم اﮐﺮاه ﮐﻨﻨﺪه ﺑﻪ  ﻋﻨﻮان ﻓﺎﻋﻞ ﻣﻌﻨﻮى اﺳﺖ؛ ﺑﻪ عنوان مثال ماده ۵۸۰ قانون مجازات اسلامی  ﻣﺴئوﻟﯿﺖ مامور را ﺑﺎ وﺟﻮد اﮐﺮاه، ﺑﺮ ﻓﺎﻋﻞ ﻣﻌﻨﻮى ﺟﺮم ﺑﺎر ﮐﺮده اﺳﺖ.

در ﻣﺴــئوﻟﯿﺖ ﮐﯿﻔﺮى ﻧﺎﺷــﻰ از ﻓﻌﻞ ﻏﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴئوﻟﯿﺖ ﻧﯿﺎﺑﺘﻰ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻓﺎﻋﻞ ﻣﻌﻨﻮى ﺟﺮم، ﻓﺮد در ارﺗﮑﺎب ﺟﺮم ﻧﻘﺸﻰ ﻧﺪارد، اﻣﺎ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﻣﺼﺎﻟﺤﻰ دارای ﻣﺴئوﻟﯿﺖ ﮐﯿﻔﺮى ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ میﺷﻮد.
ماده ۱۴۲ ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺠﺎزات اﺳﻼﻣﻰ ﻣﺼﺎدﯾﻖ ﻣﺴئوﻟﯿﺖ ﮐﯿﻔﺮى  ﻧﺎﺷﻰ از ﻓﻌﻞ ﻏﯿﺮ (ﻣﺴئوﻟﯿﺖ ﻧﯿﺎﺑﺘﻰ) را در دو ﻓﺮض دارا ﺑﻮدن وﻇﯿﻔﻪ در ﻗﺒﺎل رﻓﺘﺎر دﯾﮕﺮى و ارﺗﮑﺎب ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ رﻓﺘﺎر ﻣﺮﺗﮑﺐ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

مقالات دیگر

با ما در ارتباط باشید