طبق ماده ۱۷ قانون مجازات اسلامی؛ دیه اعم از مقدر و غیرمقدر، مالی است که در شرع مقدس برای ایراد جنایت غیرعمدی بر نفس، اعضاء و منافع و یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد به موجب قانون مقرر می شود. دیه ماهیت دوگانه دارد.
برخی معتقدند دیه مجازات است همچنان که در قانون مجازات اسلامی نیز دیه و مقررات آن آمده است منتها اکثریت اساتید حقوق کیفری معتقدند دیه مجازات نیست و علی رغم این که ممکن است مجازات به نظر برسد جبران خسارت است و مجازات محسوب نمی شود. دیه جبران خسارت است و در مقابل خسارات جانی و جراحات غیرعمدی پرداخت می شود و همچنین در مواردی که قضاص ممکن نباشد و یا فرد گذشت کند در عوض دیه، پرداخت دیه مطرح می شود.
دیه چیست؟
در اصطلاح حقوقی «دیه» مالی مقدر و معین است که در صورت وقوع جنایت به نفس و یا اعضای بدن و یا ایراد جرح باید پرداخت شود؛ به عبارت دیگر، دیه مالی است که پرداختن آن به سبب قتل و یا جنایت بر نفس و یا عضو به عهده جانی و یا قائممقام او میباشد و باید آن را به مجنیعلیه و یا ولی او ادا کند. ماده ۱۷ قانون مجازات اسلامی نیز مقرر کرده: «دیه اعم از مقدر و غیرمقدر مالی است که در شرع مقدس برای ایراد جنایت غیرعمدی به نفس، اعضا و منافع و یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد به موجب قانون مقرر میشود.» همچنین ماده ۴۴۸ قانون مجازات اسلامی عنوان میدارد که دیه مقدر، مال معینی است که در شرع مقدس به سبب جنایت غیرعمدی بر نفس، عضو یا منفعت با جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد مقرر شده است.
«ارش» نیز در لغت به معنای درگیری و نزاع است و در اصطلاح، مقدار مالی است که به عنوان جبران خسارت مالی یا بدنی که در شرع یا قانون برای آن اندازهای مشخص نشده است. ماده ۴۴۹ قانون مجازات اسلامی نیز بیان داشته: «ارش، دیه غیر مقدر است که میزان آن در شرع تعیین نشده است و دادگاه با لحاظ نوع و کیفیت جنایت و تأثیر آن بر سلامت مجنیعلیه و میزان خسارت وارده با در نظر گرفتن دیه مقدر و با جلب نظر کارشناس میزان آن را تعیین میکند.» در واقع دیه خسارت معین و ارش خسارت غیر معین است.
دیه انسان کامل در سال ۱۴۰۱ چقدر است؟
طبق ابلاغ رئیس قوه قضاییه، دیه یک مرد مسلمان برای ماه های غیرحرام در سال ۱۴۰۱، ۶۰۰ میلیون تومان تعیین و در ماه های حرام ۸۰۰میلیون تومان به مبلغ فوق اضافه خواهد شد.
مسئول پرداخت دیه کیست؟
طبق ماده ۴۶۲ قانون مجازات، مصوب ۱۳۹۲؛ دیه جنایت عمدی و شبه عمدی بر عهده خود مرتکب است. در جنایت خطای محض در صورتی که جنایت با بینه یا قسامه یا علم قاضی ثابت شود، پرداخت دیه برعهده عاقله است و اگر با اقرار مرتکب یا نکول او از سوگند یا قسامه ثابت شد برعهده خود او است. هرگاه پس از اقرار مرتکب به جنایت خطایی، عاقله، اظهارات او را تصدیق نماید، عاقله مسئول پرداخت دیه است. در موارد ثبوت اصل جنایت با شهادت، علم قاضی یا قسامه، اگر مرتکب مدعی خطایی بودن آن گردد و عاقله خطاء بودن جنایت را انکار نماید، قول عاقله با سوگند پذیرفته می شود و دیه بر عهده مرتکب است و چنانچه عاقله از اتیان قسم نکول کند با قسم مدعی، عاقله مکلف به پرداخت دیه است. در صورتی که برخی از افراد عاقله سوگند یاد نمایند از پرداخت دیه معاف می شوند و سهم آنها به وسیله مرتکب پرداخت می گردد. عاقله، مکلف به پرداخت دیه جنایت هایی که شخص بر خود وارد می سازد نیست. همچنین تنها مکلف به پرداخت دیه خطای محض است، لیکن ضامن اتلاف مالی که به طور خطایی تلف شده است نمی باشد.
طبق ماده ۴۶۹ همان قانون؛ عاقله در صورتی مسئول است که علاوه بر داشتن نسب مشروع، عاقل، بالغ و در مواعد پرداخت اقساط دیه، تمکن مالی داشته باشد.
طرق اثبات دیه کدامند؟
ادله اثبات دعوا در امور کیفری متفاوت از امور مدنی است و در باب ادله اثبات در مورد دیه باید گفت: بر اساس ماده ۴۵۴ قانون مجازات اسلامی که عنوان میدارد، ادله اثبات دیه، علاوه بر قسامه، همان ادله اثبات دیون و ضمان مالی است، باید گفت: طبق ماده ۱۲۵۷ ق.م. ادله اثبات دیه عبارتند از: قسامه-اقرار-سند کتبی-شهادت-امارات و سوگند.
قسامه، طریق اثبات دیه
طبق ماده ۳۱۳ ق.م.ا. قسامه عبارت است از سوگندهایی که در صورت فقدان ادله دیگر غیر از سوگند منکر و وجود لوث، شاکی برای اثبات جنایت عمدی یا غیرعمدی یا خصوصیات آن و متهم برای دفع اتهام از خود اقامه میکند. در جنایت بر اعضا و منافع اعم از اینکه عمدی یا غیرعمدی باشد در صورت وجود لوث و فقدان ادله دیگر غیر از سوگند منکر، مجنیعلیه میتواند ادعای خود را اثبات و مطالبه دیه کند؛ ولیکن نمیتواند حق قصاص خود را بدین نحو اثبات کند.
در قسامه جنایت بر اعضا یا منافع، مجنیعلیه اعم از اینکه مرد یا زن باشد، در صورت فقدان نفرات لازم میتواند به همان تعداد خود ادای قسم نماید؛ ولی در قسامه در قتل، حق تکرار قسم وجود ندارد. همچنین بر اساس ماده ۴۵۷ ق.م.ا. اگر مدعی یا مجنیعلیه از اقامه قسامه به نحو تعیین شده خودداری کند میتواند از مدعیعلیه مطالبه قسامه کند و در این صورت مدعیعلیه با ادای قسامه تبرئه میشود.
اقرار به عنوان طریق اثبات دیه
طبق قانون مجازات اسلامی؛ اقرار عبارت است از اخبار شخص به ارتکاب جرم از جانب خود اقرار باید با لفظ یا مکتوب و در صورت تعذر با اشاره باشد و در هر صورت باید روشن و بدون ابهام باشد. اعتراف نیز به معنای اقرار است با آن تفاوت که در مفهوم اعتراف، آگهی نسبت به آنچه بدان اقرار میکند نهفته است.
اسناد کتبی به عنوان طریق اثبات دیه
طبق مواد ۱۲۸۴ و ۱۲۸۶ قانون مدنی سند عبارت است از هر نوشته که در مقام دعوا یا دفاع قابل استناد، سند بر دو نوع است، رسمی و عادی.
شهادت به عنوان طریق اثبات دیه
طبق قانون مجازات اسلامی؛ شهادت عبارت است از اخبار شخصی غیر از طرفین دعوی به وقوع یا عدم وقوع جرم توسط متهم یا هر امر دیگری نزد مقام قضائی است. شهادت شرعی آن است که شارع آن را معتبر و دارای حجیت دانسته است اعم از آنکه مفید علم باشد یا نباشد، شاهد شرعی در زمان ادای شهادت باید دارای شرایط بلوغ و عقل و ایمان و عدالت و طهارت مولد و ذینفع نبودن در موضوع و نداشتن خصومت با طرفین یا یکی از آنها و عدم اشتغال به تکدیگری و ولگرد نبودن باشد.
ضمن آنکه به موجب ماده ۲۰۹ همان قانون، هرگاه در دعاوی مالی مانند دیه جنایات و همچنین دعاوی که مقصود از آن مال است مانند جنایت خطایی و شبه عمد موجب دیه برای مدعی خصوصی امکان اقامه بینه شرعی نباشد وی میتواند با معرفی یک شاهد مرد و دو شاهد زن به ضمیمه یک سوگند ادعای خود را فقط از جنبه مالی اثبات کند.
امارات به عنوان طریق اثبات دیه
اماره عبارت است از اوضاع و احوالی که به حکم قانون یا در نظر قاضی دلیل بر امری شناخته میشود، اماراتی که به نظر قاضی واگذار شده عبارت است از اوضاع و احوال در خصوص مورد و در صورتی قابل استناد است که دعوی به شهادت شهود قابل اثبات باشد و یا ادله دیگر را تکمیل کند.
سوگند، آخرین طریق اثبات دیه
سوگند عبارت است از گواه قرار دادن خداوند بر درستی گفتار اداکننده سوگند، اداکننده سوگند باید عاقل، بالغ، قاصد و مختار باشد و سوگند باید مطابق با ادعای صریح در مقصود و بدون هرگونه ابهام باشد و از روی قطع و یقین ادا شود. سوگند باید با لفظ واقع شود و در صورت تعذر با نوشتن یا اشارهای که روشن در مقصود باشد ادا شود.
مهلت پرداخت دیه
طبق ماده ۴۸۸ قانون مجازات اسلامی؛ مهلت پرداخت دیه، از زمان وقوع جنایت به ترتیب زیر است مگر اینکه به نحو دیگری تراضی شده باشد:
- الف- در عمد موجب دیه، ظرف یک سال قمری
- ب- در شبه عمد، ظرف دو سال قمری
- پ- در خطای محض، ظرف سه سال قمری
هرگاه پرداخت کننده در بین مهلت های مقرر نسبت به پرداخت تمام یا قسمتی از دیه اقدام نماید، محکومٌ له مکلف به قبول آن است.در جنایت خطای محض، پرداخت کننده باید ظرف هر سال، یک سوم دیه و در شبه عمدی، ظرف هر سال نصف دیه را بپردازد.
چنانچه پرداخت کننده بخواهد هر یک از انواع دیه را پرداخت نماید و یا پرداخت دیه به صورت اقساطی باشد، معیار، قیمت زمان پرداخت است مگر آنکه بر یک مبلغ قطعی توافق شده باشد و در مواردی که بین مرتکب جنایت عمدی و اولیای دم یا مجنیٌ علیه بر گرفتن دیه توافق شود لکن مهلت پرداخت آن مشخص نگردد، دیه باید ظرف یک سال از حین تراضی پرداخت گردد.
دیه اعضای بدن چگونه محاسبه می شود؟
دیه اکثر اعضای بدن به صورت جداگانه و صراحتاً در قانون مجازات اسلامی آمده است که بیان تمام آنها در این مطلب نمی گنجد . طبق ماده ۷۰۹ قانون فوق الذکر؛ جراحات سر و صورت و دیه آنها به ترتیب ذیل است:
- الف- حارصه: خراش پوست بدون آنکه خون جاری شود، یک صدم دیه کامل
- ب- دامیه: جراحتی که اندکی وارد گوشت شود و همراه با جریان کم یا زیاد خون باشد، دو صدم دیه کامل
- پ- متلاحمه: جراحتی که موجب بریدگی عمیق گوشت شود لکن به پوست نازک روی استخوان نرسد، سه صدم دیه کامل
- ت- سمحاق: جراحتی که به پوست نازک روی استخوان برسد، چهار صدم دیه کامل
- ث- موضحه: جراحتی که پوست نازک روی استخوان را کنار بزند و استخوان را آشکار کند، پنج صدم دیه کامل
- ج- هاشمه: جنایتی که موجب شکستگی استخوان شود گرچه جراحتی را تولید نکند، ده صدم دیه کامل
- چ- مُنَقَّله: جنایتی که درمان آن جز با جابه جا کردن استخوان میسر نباشد، پانزده صدم دیه کامل
- ح- مأمومه: جراحتی که به کیسه مغز برسد، یک سوم دیه کامل
- خ- دامغه: صدمه یا جراحتی که کیسه مغز را پاره کند، که علاوه بر دیه مأمومه، موجب ارش پاره شدن کیسه مغز نیز می باشد.
جراحات گوش، بینی، لب، زبان و داخل دهان، در غیر مواردی که برای آن دیه معین شده است، در حکم جراحات سر و صورت است. ملاک دیه در جراحت های مذکور، مقدار نفوذ جراحت بوده و طول و عرض آن تأثیری در میزان دیه ندارد.
جنایت بر گونه در صورتی که داخل دهان را نمایان نسازد، موجب یک بیستم دیه کامل و اگر به نحوی باشد که داخل دهان را نمایان سازد، موجب یک پنجم دیه کامل است. در این مورد چنانچه پس از بهبودی جراحت، اثر و عیب فاحشی، در صورت باقی بماند، علاوه بر آن، یک بیستم دیه دیگر نیز باید پرداخت شود.
چنانچه جنایت موضحه صورت بعد از التیام، اثری از خود بر جای بگذارد، علاوه بر دیه موضحه، یک هشتادم دیه کامل نیز ثابت است و هرگاه جنایت در حد موضحه نبوده و بعد از التیام اثری از آن باقی بماند، علاوه بر دیه جنایت، یک صدم دیه کامل نیز ثابت است و چنانچه جنایت، شکافی در صورت ایجاد کند دیه آن هشت صدم دیه کامل است.
دیه کبودی و خراشیدگی دست چقدر است؟
دیه کبودی دست یک و نیم دینار است و معادل آن ۴۰۵ هزار تومان است. دیه خراشیدگی نیز نیم درصد دیه کامل است اگر حارصه باشد و اگر صرفاً به عضلات آسیب رسیده باشد دیه ندارد و ارش برای آن تعیین می شود.
دیه ازاله بکارت چقدر است؟
طبق ماده ۶۵۸ قانون مجازات اسلامی؛ هرگاه ازاله بکارت غیر همسر با مقاربت یا به هر وسیله دیگری و بدون رضایت صورت گرفته باشد موجب ضمان مهرالمثل است.
هرگاه ازاله بکارت با مقاربت و با رضایت انجام گرفته باشد چیزی ثابت نیست. رضایت دختر نابالغ یا مجنون یا مکرَهی که رضایت واقعی به زنا نداشته در حکم عدم رضایت است.
چنانچه به همراه ازاله بکارت جنایت دیگری نیز به وجود آید مانند آنکه مثانه آسیب دیده و شخص نتواند ادرار خود را ضبط کند، جنایت مزبور حسب مورد دیه یا ارش جداگانه دارد.
مورد دیگری که دیه آن مطرح است دیه افضا یا یکی شدن مجرای بول و حیض است. طبق ماده ۶۶۰ همان قانون افضای همسر به ترتیب ذیل موجب ضمان است:
- الف- هرگاه همسر، بالغ و افضاء به سببی غیر از مقاربت باشد، دیه کامل زن باید پرداخت شود.
- ب- هرگاه همسر، نابالغ و افضاء به سبب مقاربت جنسی باشد علاوه بر تمام مهر و دیه کامل زن، نفقه نیز تا زمان وفات یکی از زوجین بر عهده زوج است هر چند او را طلاق داده باشد.
افضای غیر همسر، به ترتیب ذیل موجب ضمان است:
- الف- هرگاه افضاء شده نابالغ یا مکرَه بوده و افضاء به سبب مقاربت باشد، علاوه بر مهرالمثل و دیه کامل زن، در صورت ازاله بکارت، ارش البکاره نیز ثابت خواهد بود و اگر افضاء به غیر مقاربت باشد، دیه کامل زن و در صورت ازاله بکارت، مهرالمثل نیز ثابت است.
- ب- هرگاه افضاء با رضایت زن بالغ و از طریق مقاربت انجام گرفته باشد، تنها پرداخت دیه کامل زن ثابت خواهد بود.
- پ- افضای ناشی از وطی به شبهه علاوه بر مهرالمثل و دیه، در صورت ازاله بکارت، موجب ارش البکاره نیز می باشد.
تشریفات رسیدگی به دعوای مطالبه دیه
اصولاً در همان مرجع کیفری، حکم به دیه صادر می شود و مرجع صالح در مورد مطالبه دیه ناشی از ضرب و جرح نیز همان محل وقوع جرم است و نیاز به تقدیم دادخواست جداگانه جهت مطالبه دیه نیست. پرسش این است که آیا میتوان بدواً در شعب حقوقی دعوای مطالبه دیه را اقامه کرد؟ در پاسخ باید گفت که قاضی باید بدواً وقوع جرم را اثبات نماید تا بتواند عنوان دیه را به جبران خسارات وارده حمل کند، از این رو در چنین مواردی اگر خواهان بخواهد، در محاکم حقوقی طرح دعوا کند باید با استناد به قانون مسئولیت مدنی اقامه دعوا کند و نمیتواند تحت عنوان مطالبه دیه دعوای خود را مطرح کند چون دیه به عنوان یک مجازات در قانون مجازات اسلامی مطرح گشته است، از این رو مطالبه آن نیازمند اثبات اصل جرم در دادگاه جزایی است چون به موجب قانون رسیدگی به جرائم در صلاحیت دادسراها و دادگاههای جزایی است؛ اما میتوان پس از اثبات جرم در دادگاه کیفری جهت مطالبه دیه و خسارت در دادگاه حقوقی ارائه دادخواست کرد.
طبق بند «ب» ماده ۲۳۰ قانون آیین دادرسی مدنی که عنوان میدارد دعاوی مالی یا آنچه مقصود از آن مال میباشد از قبیل دین، ثمن مبیع، معاملات، وقف، اجاره، وصیت به نفع مدعی، غصب، جنایات خطایی و شبه عمد که موجب دیه است با گواهی دو مرد یا یک مرد و دو زن اثبات میشود مطالبه دیه یک دعوای مالی است.