فسخ و بطلان نکاح

وکیل پایه یک دادگسترینکاح در لغت به معنی ضم و پیوستن است در زبان فارسی معادل کلمه «نکاح» از عقد ازدواج استفاده می‌شود و در تعریف نکاح آمده است که به موجب آن زن و مردی به منظور تشکیل خانواده و شرکت در زندگی با هم متعهد شده‌اند و در اصطلاح حقوقی نکاح رابطۀ حقوقی ایجاد شده بین زن و مرد است که به آن‌ها حق می‌دهد تمتع جنسی از هم ببرند.

 انواع نکاح:

رابطه‌ای حقوقی که به وسیله عقد بین زن و مرد برای همیشه حاصل می‌گردد را نکاح دائم می‌گویند در مقابل اگر این رابطه برای مدت معین باشد از آن به نکاح منقطع یا موقت نام می‌برند. شرایط و موانع نکاح منقطع همان است که در نکاح دائم آمده است.

آثار آن هم اصولاً جز در مورد نفقه و ارث همان آثار نکاح دائم است به‌ویژه از لحاظ اولاد تفاوتی بین نکاح دائم و منقطع نیست و فرزند ناشی از این نکاح از کلیه حقوق فرزند ناشی از نکاح دائم برخوردار است.

تفاوت نکاح دائم و منقطع

تعیین مدت نکاح: در نکاح منقطع  مدت شرط صحت است در حالی که در نکاح دائم مدت وجود ندارد.

تعیین مهر در نکاح: از شرایط اساسی نکاح منقطع است و عدم ذکر مهر در عقد موقت موجب بطلان عقد است درحالی که عدم ذکر مهر در نکاح دائم مؤثر در عقد دائم نیست.

نفقه در نکاح: نکاح منقطع شوهر ملزم به دادن نفقه به زن خود نیست مگر اینکه دادن نفقه شرط شده یا عقد مبنی بر آن جاری شده باشد در حالی که عکس این موضوع بر آثار نکاح دائم مترتب است.

تفاوت طلاق در نکاح منقطع و دائم: در نکاح منقطع بالعکس نکاح دائم مقررات طلاق جاری نمی‌شود و جدایی زن و شوهر با انقضاء یا بذل مدت یا فسخ نکاح تحقق می‌یابد.

تفاوت عده در نکاح منقطع و دائم: عده زوجه منقطع پس از جدائی از شوهر (در غیر زن آبستن) دو طهر است اعم از اینکه جدائی به علت فسخ نکاح یا انقضاء یا بذل مدت باشد درحالی‌که عده طلاق یا فسخ در نکاح دائم ۳ طهر است.‌

ارث در نکاح منقطع و دائم: در نکاح منقطع زن و شوهر از هم ارث نمی‌برند در حالی که نکاح دائم حق ارث بردن برای زوجین ایجاد می‌کند.

فسخ و بطلان نکاح

شرایط صحت نکاح:

نکاح واقع می‌شود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید و هر زنی را که خالی از موارد نکاح باشد، می‌توان خواستگاری نمود البته تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ‌یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد از شرایط صحت نکاح می‌باشد.

 فسخ عقد نکاح

عیب مشترک

عیب مشترک بدین معناست که چنانچه در هریک از زوجین یافت گردد موجب پیدایش خیار برای طرف مقابل است، اگر چه جنون زن و مرد از نظر احکام مترتب بر آن هریک متفاوت است؛ ولی تنها مصداق عیوب مشترک زوجین است که موجب حق فسخ می‌شود.

در این خصوص ماده ۱۱۲۱ ق.م. مقرر می‌دارد: «جنون هریک از زوجین به شرط استقرار اعم از اینکه دائمی یا ادواری باشد برای طرف مقابل حق فسخ است» بنابراین، جنون زن و مرد اعم از دائمی یا ادواری از موجبات فسخ نکاح به شمار می‌آید به این شرط که استقرار و پایداری داشته باشد.

باید گفت که مبنای حق فسخ، جلوگیری از اضرار به همسر است؛ چرا که ادامه زندگی با مجنون از طاقت اکثر مردم بیرون است؛ بنابراین جنون زودگذر و ناپایدار که زیان قابل توجهی برای همسر دیگر ندارد مجوز فسخ نکاح نخواهد بود؛ زیرا ضرر ناشی از آن به دیده عرف تحمل‌پذیر است؛

چرا که مطابق ماده ۱۱۲۱ شرط فسخ نکاح از طرف زوجین به علت جنون را استقرار آن دانسته و بنابراین، چنانچه به‌طور ناگهانی مبتلا به جنون گردد و پزشک تشخیص دهد که حالت مزبور به علت عروض شوک و یا ناراحتی پیش آمده و قابل معالجه است. دادگاه نکاح را قابل فسخ نمی‌داند باید دانست که جنون مرد هرگاه بعد از عقد هم حادث شود موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.

(ماده ۱۱۲۵ ق.م) در صورتی که جنون زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در حالت عقد وجود داشته باشد. (ماده ۱۱۲۴ ق.م)

وکیل پایه یک دادگستریعیوب ویژه مرد برای فسخ نکاح

الف) خصاء: به فردی که دارای حالت خصاء باشد خصی می‌گویند و آن کوبیده بودن بیضه‌های مرد است. خصاء زمانی موجب حق فسخ برای زن خواهد بود که پیش از عقد موجود و زن نیز جاهل به آن بوده باشد هرچند مانع از ایفای وظایف زناشویی نباشد.

ب) مقطوع بودن آلت تناسلی: عیب مزبور معادل دانش فقهی (حب) می‌باشد فقها در فسخ نکاح به علت حب تردید دارند؛ زیرا در میان روایات در باب آن نص خاص وجود ندارد؛ ولی مشهور فقها با توجه به مستنبط از ادله خصاء و عنن و قاعده لاضرر حب سابق بر عقد را موجب خیار دانسته‌اند.

ج) عنن: در ماده ۱۱۲۲ ق.م. دومین عیب ویژه مرد که برای زوجه حق فسخ می‌آورد عنن ذکر شده است به شرط اینکه ولو یک‌بار عمل زناشویی انجام نداده باشد. عنن نوعی بیماری است که به‌واسطه آن حالت نعوظ به وجود نمی‌آید و در نتیجه آن زوج از عمل زناشویی عاجز می‌شود.

سه فرض در باب عنن وجود دارد:

اول- این عیب قبل از عقد در مرد وجود داشته و زن نیز جاهل به آن بوده، بدون اینکه نزدیکی رخ دهد، علم به آن حاصل شود در این مورد حق فسخ ثابت می‌شود.

دوم- عنن قبل از عقد در مرد وجود نداشته، بعد از عقد به وجود آمده و نزدیکی هم ولو یک‌بار اتفاق نیفتاده است زن در این مورد نیز حق فسخ خواهد داشت.

سوم- عنن قبل از عقد وجود نداشته، ولی پس از عقد به وجود آمده و بعد از نزدیکی (ولو یک‌بار) در این مورد حق فسخ برای زن وجود ندارد. چنین زنی می‌تواند بر مبنای عسر و حرج از دادگاه تقاضای طلاق کند.

عیوب زن برای فسخ نکاح

الف) قرن: قرن استخوانی است که در فرج می‌روید و مانع از نزدیکی می‌شود.

ب) جزام: مرضی ساری است که در زبان عامیانه خوره نامیده می‌شود و آن نوعی بیماری است که باعث خشک شدن اعضاء گردیده و گوشت بدن بیمار می‌ریزد.

ج) برص: نوعی بیماری است که موجب غلبه سفیدی بر سیاهی در قسمتی از بدن می‌گردد. برص برای مرد ایجاد حق فسخ می‌کند مشروط بر اینکه حین‌العقد موجود بوده و مرد نیز با جهل به آن با زن ازدواج کرده باشد.

د) افضاء: افضاء یکی شدن مخرج بول و حیض است که در اثر پارگی به وجود می‌آید یکی شدن مجرای بول و غائط و حیض را نیز افضاء دانسته‌اند. به‌موجب بند ۴ ماده ۱۱۲۳ ق.م. افضاء از موجبات حق فسخ برای مرد است اگر در زمان عقد در زن وجود داشته و مرد با جهل به آن با زن نکاح نموده باشد.

د) زمین‌گیری: زمین‌گیری نیز از عیوبی است که موجب حق فسخ برای مرد است.

ذ) نابینایی از هر دو چشم: باید این نکته را متذکر شد که اگر در اثر پیشرفت علم پزشکی این عیوب به‌صورت بیماری‌هایی درآید که درمان‌پذیر هستند و جنبه عیب بودن را از دست بدهند مرد به استناد آن‌ها حق فسخ ندارد.

نکاح

تفاوت فسخ و ابطال نکاح

فسخ نکاح زمانی رخ می دهد که یا شرایط موجود در نکاح وجود نداشته باشد و یا طرفین مبتلا به بیماری باشند که در زمان زوجیت و یا قبل از آن ایجاد شده برای مرد اگر در زمان بعد از ازدواج نیز این بیماری هایی که ایجاد شده زن می تواند اقدام به طلاق نماید ولی برای زن مرد وقتی می تواند درخواست طلاق بخاطر بیماری زن دهد این بیماری ها حین نکاح باید وجود داشته باشد ولی ابطال نکاح وقتی است که شرایط صحت عقد در عقد نکاح وجود نداشته باشد.

بطلان عقد نکاح

بطلان، سه ویژگی دارد:

  1. در بطلان، تنفیذ صریح یا ضمنی عقد ممکن نیست؛ یعنی، عقد باطل را نمی توان صحیح نمود.
  2. در بطلان مرور زمان غالباً جاری نمی شود.
  3. هرکس در بطلان نفعی داشته باشد برای صدور حکم بطلان می‌تواند اقامه دعوا کند.

نکاح بدون قصد و رضا

 عقد نکاح از عقود معین بوده و واقع می‌شود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید و عاقد نیز باید قاصد باشد؛ بنابراین، اگر قصد و رضا معدوم یا ناقص باشد عقد نکاح حسب مورد باطل یا غیر نافذ می‌شود. در این خصوص مقنن تکلیف نموده است که: «رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هرگاه مُکره بعد از زوال کُره عقد را اجازه کند نافذ است مگر اینکه اِکراه به درجه‌ای بوده که عاقد فاقد قصد باشد.» و از سوی دیگر اگر اطراف عقد نکاح در حال خواب یا بیهوشی یا مستی عقد نمایند این عقد به‌واسطه فقدان قصد باطل می‌باشد.

شروط مبطل عقد ازدواج

 بر اساس ماده ۲۳۳ ق.م. شروط خلاف مقتضای ذات عقد باطل است و منظور از خلاف مقتضای ذات عقد این است که با طبیعت و ذات قرارداد منافات داشته باشد؛ مثلاً، شرط شود دو طرف ازدواج تمتع جنسی از یکدیگر نبرند که با طبیعت ازدواج در تضاد است و این شرط این معنا را می‌رساند که اصلاً منظور دو طرف ازدواج نبوده و توافقی بین آن‌ها صورت نگرفته است، چنین شرطی هم باطل و هم موجب بطلان عقد است.

الف) موارد بطلان نکاح در ق.م: اهم موارد بطلان عقد نکاح اعم از دائم یا موقت به شرح ذیل می‌باشد:

  1. نکاح با محارم.
  2. نکاح با خواهر زن.
  3. نکاح با زن شوهردار یا هر زنی که در عده طلاق یا وفات است با علم به عده و حرمت طلاق.
  4. نکاح بدون اجازه زوجه با دختر برادر زن و یا دختر خواهرزن وی (که از آن می‌توان به نکاح غیر نافذ نیز یاد کرد)
  5. نکاح با زن سابق که به‌واسطه لعان از وی جدا شده است.
  6. نکاح در حال احرام.
  7. عقد زنی که در زمان علقه زوجیت با همسر سابقش یا در زمان عده رجعیه با وی زنا صورت گرفته است.
  8. نکاح با مادر، خواهر و یا دختر پسری که با او عمل شنیع صورت داده است.
  9. نکاح با زنی که سابقاً با دختر یا مادر وی نزدیکی به شبهه یا زنا شده است.
  10. نکاح با زنی که سه دفعه متوالی زوجه او بوده و مطلقه گردیده مگر به‌واسطه دخالت محلل.
  11. نکاح همسر سابقی که به ۶ طلاق که حکم شش تای آن عمدی است مطلقه شده باشد.
  12. نکاح دائم مرد مسلمان با زن غیر مسلمان غیر اهل کتاب (ماده ۱۰۵۹) و نکاح مرد غیر مسلمان با زن مسلمان
  13. تعلیق در عقد نکاح.
  14. نکاح با زن مجبور و مکره در صورت عدم تنفیذ وی.
  15. عدم تعیین مهر و مدت در عقد موقت.
  16. عدم توالی بین ایجاب و قبول عقد نکاح.
  17. عدم معلوم بودن زن و شوهر برای یکدیگر که موجب شبهه باشد.

ب) نتایج بطلان: بر نکاح باطل خواه نزدیکی واقع شده خواه نشده باشد، اصولاً نتیجه‌ای مترتب نیست؛ یعنی، هیچ‌یک از طرفین از احکام نکاح و حقوقی که از آن ناشی می‌شود، نمی‌توانند استفاده کنند. با این وجود قانون‌گذار در بعضی از موارد؛ مثلاً، در موردی که زن یا مرد یا هر دو جاهل به شرایط نکاح بوده‌اند در پاره‌ای از احکام مثل نسب (ماده ۱۱۶۶ ق.م) مهر (ماده ۱۰۹۹ ق.م) ارث (مواد ۸۸۲ و ۸۸۴ ق.م) ارفاقی در باب شخص جاهل قائل می‌شود.

مطابق ماده ۱۱۲۰ ق.م: «عقد نکاح به فسخ یا طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل می‌شود.» بدیهی است فوت یکی از زوجین نیز موجب انحلال نکاح است فسخ نکاح دارای قواعد ویژه‌ای است؛ چرا که پاره‌ای از عیوب در مرد یا زن یا تدلیس و تخلف از شرط صفت از موجبات فسخ به شمار می‌آید که در ادامه به تشریح هرکدام خواهیم پرداخت.

دادخواست تقاضای فسخ نکاح به جهت تدلیس

مشخصات طرفیننامنام خانوادگینام پدرسنشغلمحل اقامت- خیابان – کوچه – پلاک- کد پستی
خواهان      
خوانده      
وکیل      
خواسته یا موضوعتقاضای فسخ نکاح به جهت تدلیس
دلایل و منضمات۱٫ فتوکپی مصدق سند ازدواج ۲٫ گواهی پزشکی
ریاست محترم دادگاه عمومی حقوقی
احتراماً به استحضار می‌رساند:

۱- مطابق سند نکاحیه اینجانب خواهان در تاریخ… با خوانده ازدواج نموده‌ام.

۲- هرچند در عقد ازدواج شرط سلامت نشده، لکن عقد متبایناً بر آن واقع شده و همسرم مبتلا به بیماری صرع بوده که بستگان او به من نگفته بودند.

۳- حدود چهار سال از تاریخ وقوع عقد می‌گذرد و هر دو در بلاتکلیفی هستیم و مواقعه‌ای هم صورت نگرفته و گواهی پزشکی قانونی هم به پیوست این دادخواست تقدیم است.

۴- علی‌هذا نظر به مراتب یاد شده و مستنداً به مواد ۱۱۲۰، ۱۱۲۸، ۱۱۳۱ قانون مدنی تقاضای رسیدگی و صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح را به لحاظ تدلیس دارم.

محل امضاء – مهر – اثر انگشت 
شماره و تاریخ ثبت دادخواستریاست محترم شعبه ………… دادگاه …………… رسیدگی فرمایید.

نام و نام خانوادگی ارجاع

 

وکیل پایه یک دادگستری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *