قرارداد ترکمنچای را بدترین قرارداد تاریخ ایران تاکنون میدانند. این معاهده در سال ۱۲۲۸ و در جنگ میان ایران و روسیه در نهایت با پادرمیانی انگلیس این قرارداد منعقد شده بود که به نفع کشور روسیه بود. و فتحعلی شاه نمی توانست به راحتی از دست دادن قفقاز که منطقه های حاصلخیز و مطلوب بود را درک کند.
در فصل سوم این عهدنامه پادشاه ایران برای نشان دادن میزان دوستی خود به امپراطوری روسیه نمامی ولایات قراباغ و گنجه و خانات موشکی، شروان، قبه، دربند، باکو و هرجا از ولایات تالش را که بالفعل (در تاریخ عقد قرارداد) در تصرف دولت روسیه است و تمامی داغستان و گرجستان را تا دریای خزر به در انحصار و تعلق امپراطوری روسیه دانست.
شاه قاجار چهارسال بعد میرزا ابوالحسن خان شیرازی را به دربار روسیه فرستاد به حل مشکلات مرزی با روسیه بپردازد.
تزار روس در واکنش به دعاوی سفیر ایران در خصوص ولایات از دست رفته قفقاز گفت:
(این بلاد را گماشتگان ما با قهر و غلبه نپذیرفته اند بلکه حکام هر محل با کمال میل و رغبت حکومت روسیه را پذیرفته اند و اهالی گرجستان نیز چون مسیحی هستند تابعیت آنها نسبت به روسیه از اطاعت نسبت به ایران اولویت دارد.)
محتوای قرارداد ترکمانچای
در این میان اتفاقات و رفت و آمدهای زیادی شکل گرفت که نهایتا به عقد قرارداد ترکمنچای انجامید. به موجب این قرارداد رود ارس مرز میان دو کشور شد و رفت و آمد کشتی های جنگی در دریای خزر فقط تحت اختیار امپراطوری روسیه بود. همچنین دولت ایران به روسها این این اختیار را داد تا در شمال ایران به تاسیس کنسولگری بپردازند.
در برابر این کارها دولت روسیه سلطنت میرزا و فرزند او پس از فتحعلی شاه را به رسمیت شناخت. با عهد این عقدنامه برای نخستین بار قضاوت کنسولی در ایران توسط یک امپراطوری بیگانه شکل گرفت که ضربه های وحشتناکی را برای ایران و ایرانیان در پی داشت.
قدرت نمایندگان روسی در اثر ترکمانچای
نمایندگان روسیه در قرارداد الحاقی عهدنامه ترکمانچای موادی را ذکر کردند که معنای آن آن یک نوع دست نشاندگی و تحت الحمایگی ایران نسبت به روسیه بود.
روسیه به موجب این عهدنامه امکانات و قدرتی را به دست آورد که در هیچ کدام از جنگهای آن جدا از آنچه در عهدنامه گلستان نصیب امپراطوری روسیه شده بود، ایروان، نخجوان و بخشی از دشت مغان را به خاک خود ضمیمه کرده و رود ارس سرحد دو کشور شد.
شاهان قاجار برای پرداخت اقساط غرامت سنگین جنگ به جبر از انگلستان درخواست کمک کردند. که بیشتر به نفوذ انگلستان در حاکمیت ایران کمک کرد.
من جمله مهمترین درسهایی که میتوان از این عهدنامه ها و در واقع وطن فروشی شاهان ایرانی در برابر قدرت و امپراطوری های مهم جهان گرفت آن است که:
سرنوشت کشور را به روابط و تعاملات خارجی پایبند نکنند، از مواضع و قوانین اصولی توسط کارشناسان عاقل استفاده کنند، که در طی این بررسی ها و مشورت ها کشور و منافع ملی و داخلی به خطر نیفتد.