زمانی که افراد تصمیم می گیرند یکسری اعمال حقوقی مثل عقد و ایقاع را انجام دهند، باید شرایطی را داشته باشند. لذا در صورت عدم وجود این شرایط، بطلان آن عمل یا غیر نافذ بودن آن عمل پیش می آید.
در واقع لازم است افراد باید از نظر عقلی به درجه ای از رشد رسیده باشند که بتوانند اقدام برخی از امور قانونی خود را هدایت کنند و برایش تصمیم گیری نمایند.
از همین رو، دانستن اهلیت و انواع آن برای انجام امور حقوقی و بسیاری از اقدامت امری مهم برای مرد جامع است که باید از آن اطلاعاتی کسب نمایند.
در این نوشتار در خصوص اهلیت و انواع آن اطلاعاتی ارائه خواهد شد.
تعریف اهلیت
اهلیت در لغت به معنی صلاحیت، شایستگی و سزاواری است. در اصطلاح حقوقی اهلیت عبارت است از شایستگی انسان برای دارا بودن شیئ یا اجرای حق و تکلیف.
یکی از اصول و مهمترین شرایط صحت یک عمل حقوقی که بسیاری از حقوقدانان و وکلا و صاحب نظران بر آن تاکید ویژه دارند اهلیت طرفین یک معامله یا اهلیت فاعل یک عمل حقوقی است.
عمل حقوقی چه عقد باشد که نیازمند دو طرف است چه ایقاع باشد که یک طرف دارد نیازمند اهلیت برای متعاملین است.
انواع اهلیت طبق قانون مدنی
اهلیت دارای انواع مختلفی است که در مسائل مختلفی وجود آنها الزامی می باشد. اهلیت شامل اهلیت تمتع و اهلیت استیفا است.
اهلیت تمتع یا تملک:
یکی از شروط اصلی اهلیت تمتع، انسان بودن است. برابر ماده ۹۵۶ قانون مدنی، زمانی که انسانی زنده متولد شود؛ در لحظه ی تولد به او حقوقی تعلق می گیرد و بعد از تولد نیز تا زمان مرگ این توانایی را حفظ می کند.
حمل نیز از حقوق مدنی بهره مند می گردد به شرط اینکه زنده به دنیا بیاید و عنوان حمل بر نطفه منعقد شده اطلاق می گردد.
وقتی گفته می شود که جنین زنده متولد شود به این معنی نیست که حیات وی تداوم داشته باشد.
بلکه یک دم و باز دم این اصل را کفایت می کند که این نوزاد اهلیت تمتع را بدست آورد. از همین رو انسان از زمان تولد تا مرگ دارای اهلیت تمتع است. مگر برخی اشخاص در مواردی خاص فاقد اهلیت تمتع می باشند.
پس بنابراین برای یک کودک متولد نشده که در مرحله ی جنینی است می توان وصیت کرد یا ارث به او تعلق می باید اما همه این ها مشروط به زنده متولد شدن می باشد.
۸۷۵ قانون مدنی در مورد اهلیت تمتع جنین مقرر می دارد:
شرط وراثت زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد، در صورتی ارث می برد که نطفهی او حین الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود، اگرچه فوراً پس از تولد بمیرد.
اهلیت تصرف یا استیفا:
یعنی صلاحیت و توانایی اجرای حق. اهلیت تصرف همیشه با اهلیت تمتع همراه است.
در واقع از شروط لازم استفاده از حق این است که فرد، صاحب حق باشد تا بتواند از آن حق استفاده کند در همین راستا لازم به توضیح است امکان دارد شخصی صاحب حق باشد اما نتواند از حق خود کامل استفاده کند و در آن تصرف داشته باشد.
زیرا برای تصرف در حق، شخص لازم است که اهلیت تصرف را نیز داشته باشد. یعنی عاقل، بالغ، و رشید باشد.
انعقاد و انشاء عقد چون از موارد اجرا و اعمال حق می باشد، می بایست متعاملین اهلیت تصرف داشته باشند.
بند ۲ ماده ۱۹۰ قانون مدنی در باب شرایط اساسی صحت معاملات اهلیت طرفین را نام برده است.
افرادی که اهلیت تمتع ندارند
درست است که همه ی افراد زنده با توجه به تفاسیر مذکور دارای اهلیت تمتع هستند اما قانونگذار اهلیت دارا شدن پارهای حقوق را از بعضی اشخاص، با توجه به مصالح اجتماعی، سلب کرده است.
لازم به ذکر است این امر جنبه استثنائی دارد و مخصوص مواردی است که در قانون صریحاً پیش بینی شده است.
که چند نمونه از آن در زیر می آید:
- الف) محرومیت اتباع بیگانه از برخی حقوق مدنی
ماده ۹۶۱ ق.م برخی از حقوق مدنی را نسبت به اتباع بیگانه به عنوان استثنا منتفی دانسته است.
ماده۹۶۱ ق.م می گوید:
جز در موارد ذیل اتباع خارجه از حقوق مدنی متمتع خواهند بود:
- در مورد حقوقی که قانون آن را صراحتاً منحصر به اتباع ایران نموده و یا آن را صراحتاً از اتباع خارجه سلب کرده است.
- در مورد حقوق مربوط به احوال شخصی که قانون دولت متبوع خارجه آن را قبول نکرده.
- در مورد حقوق مخصوص که صرفاً از نقطه نظر جامعهی ایرانی ایجاد شده باشد.»
- ب) عدم وراثت کافر از مسلمان
کافر اهلیت تمتع نسبت به وراثت از مسلمان ندارد و ترکهی متوفی مسلمان به خویشاوندان دیگر انتقال پیدا نمی کند.
ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی مقرر می دارد:
کافر از مسلم ارث نمی برد و اگر در بین ورثهی متوفی کافری مسلم باشد وراث کافر ارث نمی برند اگر چه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.
- ج) فقدان اهلیت محجور
محجور حق انتقال دادن رایگان اموال خویش را ندارد. یعنی نه تنها خود نمی تواند مبادرت به نقل رایگان اموال خود کند، بلکه نمایندهی قانونی او نیز نمی تواند اموال او را به طور رایگان به دیگری انتقال دهد.
(مستنبط از مواد ۱۱۸۴ و ۱۱۸۶ و ۱۱۸۷ ق.م مربوط به ولایت و مواد ۱۲۳۸ و ۱۲۳۹ و ۱۲۴۰ و ۱۲۴۸ قانون مدنی راجع به قیمومت) همچنین صغیر و مجنون و سفیه نمی توانند به سمت قیم تعیین شوند و به اصطلاح، فاقد اهلیت تمتع در این مورد هستند، از این رو نماینده قانونی آنان نیز نمی تواند این حق را از طرف ایشان اعمال نماید. (بند یک ماده ۱۲۳۱ ق.م)
اشخاصی که اهلیت استیفا ندارند
عدم اهلیت استیفا اصطلاحاً حجر و کسی که فاقد این اهلیت است محجور نامیده می شود. حجر در لغت به معنی منع و باز داشتن است و محجور از آن رو چنین نامیده شده که قانونگذار او را از دخالت مستقیم و تصرف در امور خود و انجام دادن اعمال حقوقی، مانند بیع و اجاره منع کرده است
در بند دو ماده ۱۹۰ قانون مدنی اهلیت به عنوان یکی از شرایط اساسی صحت معامله آمده است که منظور اهلیت استیفا است و طرفین معامله باید برای انجام معامله اهلیت داشته باشند. (مادهی ۲۱۰ قانون مدنی)
برای اینکه متعاملین اهل محسوب شوند باید بالغ و عاقل و رشید باشند.
(مادهی ۲۱۱ قانون مدنی) برابر مادهی ۱۲۰۷ قانون مدنی:
اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:
- صغار.
- اشخاص غیر رشید.
- مجانین.»
عدم ملازمه اهلیت استیفا و اهلیت تمتع
در واقع اهلیت تمتع ملازمه ای با داشتن اهلیت استیفا ندارد. بدین معنی که لزوما نیازی نیست که شخص دارای اهلیت تمتع، اهلیت استیفا (اهلیت اعمال و اجرای حق) هم داشته باشد. به بیان دیگر، ممکن است شخص بتواند مالک یک حق باشد اما نتواند شخصا و بدون دخالت دیگری (از جمله ولی یا قیمِ خود) حق خود را اجرا و اعمال نماید.
به عنوان مثال: می توان به یک مجنون ملک یا ماشینی را هبه کرد. اما این مجنون بدلیل اینکه فاقد صلاحیت در انجام معامله است اجازه فروش ماشین را ندارد.
هرچند که وی مالک محسوب می شود اما نمی تواند اعمال حقوقی مربوط به معامله ماشین را انجام دهد.
نتیجه گیری
زمانی که افراد تصمیم می گیرند یکسری اعمال حقوقی مثل عقد و ایقاع را انجام دهند، باید شرایطی را داشته باشند که یکی از مهمترین این شرایط اهلیت است.
دو نوع اهلیت وجود دارد که عبارتند از:
اهلیت تمتع، اهلیت استیفا.
اهلیت تمتع یا تملک یعنی صلاحیت و توانایی شخص برای دارا شدن حق و تکلیف.
اهلیت استیفا یعنی صلاحیت و توانایی اجرای حق.
اهلیت تصرف همیشه با اهلیت تمتع همراه است.
ماده ۲۱۱ قانون مدنی در این باره مقرر می دارد:
برای اینکه متعاملین اهل محسوب شوند باید عاقل، بالغ و رشید باشند.
لازم به ذکر است در اعمال حقوقی غیر مالی مثل نکاح و طلاق، تنها عقل و بلوغ شرایط اهلیت می باشد و رشد تنها در تصرفات مالی از شرایط اهلیت تصرف است.
سوالات متداول
مرجع صالح برای دعوی اهلیت چیست؟
برای طرح دعاوی اهلیت محاکم عمومی حقوقی صالح به رسیدگی به این دعوی می باشند.
برای اقامه دعوی اهلیت چه مدارک و مستنداتی لازم است؟
در دعاوی اهلیت مدارکی از جمله: سند (مدارک سجل اشخاص) و یا استعلامات اداره ثبت احوال برای تعیین سن افراد که سند رسمی هم محسوب می شود می توان استفاده نمود. در صورتی که فرد سفیه یا مجنون باشد اداره پزشکی قانونی پس از معاینه نظر می دهد که در اقامه دعوا تاثیرگذار است.
سن رشد در ایران چیست؟
در قانون ایران سن رشد تعریف نشده اما عرفا محاکم، ادارات و دفاتر اسناد رسمی سن ۱۸ سال تمام را سن رشد می دانند. اشخاص قبل از ۱۸ سال تمام به شرط آنکه بالغ شده باشند می توانند از دادگاه تقاضای رشد نمایند.
یک پاسخ
سلام وقت بخیر، آیا میشه برا ی مالکیت و مدیریت مراکزی که کار تخصصی انجام میدهند مثل مراکز بیمارستانی هم از این قانون استفاده کرد و درخواست کنیم افراد غیر متخصص در رشته پزشکی صلاحیت و اهلیت اداره امور مراکز درمانی و بیمارستانی (خصوصی) را ندارند.