اسقاط حق تجدید نظر خواهی یعنی چه؟

شما می‌توانید با به اشتراک گذاشتن دیدگاه و تجربیات خود در انتهای مقاله به گفتمان آنلاین با کارشناسان وینداد و دیگر کاربران بپردازید.

آنچه در این مقاله می آموزیم

طرفین هر دعوا، پس از شروع به دادرسی مطابق با قانون، از یک سری حقوق برخوردار می باشند که حتی عدم رعایت آن از سوی مراجع قضایی مستوجب مجازات انتظامی برای متخلفین خواهد بود.

این حقوق حتی پس رسیدگی به موضوع و  صدور حکم از دادگاه بدوی نیز برای طرفین به موجب اعتراض به رای پیش بینی شده است.

اما در مواردی مطابق با قانون این حق قانونی، یعنی اعتراض به رای، از سوی یک طرف، یا هردو طرف دعوا سلب خواهد شد.

وکیل پایه یک دادگستریدر این نوشتار قصد داریم به موضوع اسقاط حق تجدیدنظر خواهی در امور کیفری و حقوقی بپردازیم.

طرق پیش بینی شده اعتراض به رای دادگاه

در قوانین شکلی،  آئین دادرسی کیفری و آئین دادرسی مدنی، طرق و اقسام مختلفی جهت اعتراض به رای دادگاه پیش بینی شده است که در این مبحث قصد داریم به هریک از آنها بپردازیم.

واخواهی و مهلت آن

واخواهی و مهلت آنکلمه ی واخواهی به معنای اعتراض می باشد و نوعی اعتراض ویژه  به حکم صادره از دادگاه صادرکننده حکم بدوی می باشد.

مطابق با ماده ۳۰۳ قانون آئین دادرسی مدنی:

حکم دادگاه حضوری است، مگر اینکه خوانده یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاع ننموده باشد و یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد.

در این باره لازم به ذکر است که، منظور از خوانده طرف مقابل دعوا و کسی که علیه وی طرح دعوا شده است، و در خصوص ابلاغ اوراق قضایی باید بیان داشت که؛ در قانون ابلاغ به دو صورت واقعی و قانونی می باشد.

در ابلاغ واقعی، برگه اوراق به مخاطب برگه، ابلاغ شده و رسید گرفته می شود، درحالی که در ابلاغ قانونی، اوراق قضایی به خود شخص مخاطب ابلاغ به جهت عدم دسترسی به وی در آدرس ابلاغ، ابلاغ نمی شود بلکه به یکی از بستگان، کارمندان و… ابلاغ خواهد شد.

حال چنانچه خوانده دعوا یا وکیل وی در جلسات دادرسی حضور نداشته اوراق ابلاغ نیز به وی ابلاغ واقعی نشده باشد و حکم نیز علیه وی صادر شده باشد به جهت جلوگیری از تضعیع حق وی، امکان اعتراض به رای از طریق واخواهی برای وی پیش بینی شده است.

واخواهی و مهلت آن

مواد ۳۰۵ و ۳۰۶ قانون آئین دادرسی مدنی در این باره مقرر می دارد که:

محکوم علیه (منظور شخص شکست خورده در دعوا می باشد) غایب حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید.

این اعتراض واخواهی نامیده می شود.

دادخواست واخواهی در دادگاه صادر کننده حکم غیابی قابل رسیدگی است.

مهلت واخواهی

همچنین مطابق با ماده ۳۰۶:

مهلت واخواهی از احکام غیابی برای کسانی که مقیم کشورند بیست روز و برای کسانی که خارج از کشور اقامت دارند دو ماه از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود مگر اینکه معترض به حکم ثابت نماید عدم اقدام به واخواهی در این مهلت به دلیل عذر موجه بوده است.

در این صورت باید دلایل موجه بودن عذر خود را ضمن دادخواست واخواهی به دادگاه صادرکننده رای اعلام نماید.

اگر دادگاه ادعا را موجه تشخیص داد قرار قبول دادخواست واخواهی را صادر و اجرای حکم نیز متوقف می شود.

لازم به ذکر است که اعتراض به رای از طریق واخواهی به موجب مواد ۴۰۶ و ۴۰۷ قانون آئین دادرسی کیفری، همانند شرایط قانون آئین دادرسی مدنی پیش بینی شده است.

مهلت واخواهی

تجدید نظر خواهی و احکام قابل تجدید نظر (کیفری و مدنی)

به موجب ماده۳۳۱ قانون آئین دادرسی مدنی؛ احکام زیر قابل درخواست تجدیدنظر می باشد:

  • الف- در دعاوی مالی که خواسته یا ارزش آن از سه میلیون ریال متجاوز باشد.
  • ب- کلیه احکام صادره در دعاوی غیرمالی.
  • ج- حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدیدنظر باشد.

تبصره – احکام مستند به اقرار در دادگاه یا مستند به رای یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتبا رای آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند قابل درخواست تجدیدنظر نیست مگر در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادر کننده رای.

همچنین به موجب ماده ۴۲۷ قانون آئین دادرسی کیفری، آرای دادگاه های کیفری جز در موارد زیر که قطعی محسوب می شود، حسب مورد در دادگاه تجدید نظر استان همان حوزه قضائی قابل تجدید نظر و یا در دیوان عالی کشور قابل فرجام است.

  • الف- جرائم تعزیری درجه هشت باشد.(جرائم دارای مجازات حداکثر سه ماه حبس)
  • ب- جرائم مستلزم پرداخت دیه یا ارش، در صورتی که میزان یا جمع آنها کمتر از یک دهم دیه کامل باشد.

تبصره ۱- در مورد مجازات های جایگزین حبس، معیار قابلیت تجدید نظر، همان مجازات قانونی اولیه است.

تبصره ۲- آراء قابل تجدید نظر، اعم از محکومیت، برائت، یا قرارهای منع و موقوفی تعقیب، اناطه و تعویق صدور حکم است.

قرار رد درخواست واخواهی یا تجدید نظر خواهی، در صورتی مشمول این حکم است که رای راجع به اصل دعوی، قابل تجدید نظر خواهی باشد.

لازم به ذکر است که درخواست تجدیدنظر خواهی، به دادگاه تجدید نظر استان برای بررسی ارسال خواهد شد.

تجدید نظر خواهی

فرجام خواهی و آرای قابل فرجام

یکی دیگر از طرق اعتراض به آرا فرجام خواهی می باشد

به موجب ماده ۳۶۷ قانون آئین دادرسی مدنی؛ آرای دادگاه های بدوی که به علت عدم درخواست تجدیدنظر قطعیت یافته قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر:

الف- احکام :

  1. احکامی که خواسته آن بیش از مبلغ بیست میلیون ریال باشد.
  2. احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت.

ب- قرارهای زیر مشروط به اینکه اصل حکم راجع به انها قابل رسیدگی فرجامی باشد.

  1. قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد.
  2. قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا.

فرجام خواهی در امور کیفری نیز پیش بینی شده است و در صورتی که شخصی مرتکب جرائم زیر شود و در دادگاه کیفری نیز محکوم شود می تواند اقدام به فرجام خواهی نماید این جرائم عبارتند از؛

  • جرائم موجب مجازات سلب حیات.
  • جرائم موجب حبس ابد.
  • جرائم موجب مجازات قطع عضو یا جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی با میزان نصف دیه کامل یا بیش از آن.
  • جرائم موجب مجازات تعزیری درجه سه و بالاتر (جرائمی که مجازات آنها بیش از ده سال می باشد).
  • جرائم سیاسی و مطبوعاتی.

لازم به ذکر است که درخواست فرجام خواهی، به دیوان عالی کشور برای بررسی ارسال خواهد شد.

فرجام خواهی و آرای قابل فرجام

اعاده دادرسی

اعاده دادرسی نیز یکی از راه اعتراضی به حکم می باشد با این تفاوت که از طرق خاص و ویژه ی اعتراض بوده که حتی پس از رد تقاضای تجدید نظرخواهی یا فرجام خواهی، توسط محکوم قابل انجام خواهد بود.

وکیل پایه یک دادگستریعموما درخواست اعاده دادرسی به جهت کشف اسناد و مدارک جدید می باشد که در جریان دادرسی وجود نداشته یا محکوم از حضور آنها اطلاع نداشته است.

اعاده دادرسی هم در امور کیفری و هم در امور کیفری پیش بینی شده است منتهی مرجع رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی در امور کیفری، دیوان عالی کشور و در امور حقوقی دادگاه صادرکننده حکم بدوی (اولیه) می باشد.

اسقاط حق تجدید نظر خواهی

تمامی مطالب فوق از جمله حقوق طرفین دعوا در امور حقوقی و کیفری پس از صدور رای بدوی و اعتراض به آن می باشد.

اما ممکن است یک طرف، یا طرفین یک دعوا با توافق و تراضی طرفین حق تجدید نظر خواهی خود را ساقط کنند و رای صادره در دادگاه بدوی، رای قطعی محسوب شود.

در این باره و مطابق با ماده ۳۳۳ قانون آئین دادرسی مدنی باید بیان داشت که:

در صورتی که طرفین دعوا با توافق کتبی حق تجدیدنظرخواهی خود را ساقط کرده باشند تجدیدنظرخواهی آنان مسموع نخواهد بود(پذیرفته نخواهد شد) مگر در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادر کننده رای.

در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده رای باید اشاره نمود که؛ به موجب قانون، برای رسیدگی در دادگاه ها و مراجع قضایی یک سری شرایط و چارچوب ها پیش بینی شده است تا مطابق با همان شرایط و چارچوب ها رسیدگی صورت گیرد.

برای مثال دادگاه خانواده که برای رسیدگی به امور طلاق، مهریه ، نفقه و… ایجاد شده است حق ندارد به مواردی از جمله چک برگشتی، دعوای تخلیه ملک استیجاری و… رسیدگی کند.

اسقاط حق تجدیدنظر خواهی

پس اگر حتی طرفین حق تجدیدنظرخواهی خود را ساقط نموده باشند، ولی دادگاه صلاحیت و شرایط رسیدگی به دعوا را رعایت ننموده باشد، فقط نسبت به این موضوع می توان تجدیدنظر خواهی نمود.

استثنا دیگر در خصوص قاضی رسیدگی کننده می باشد، قاضی در صورتی که  قرابت نسبی و سببی با طرفین دعوا داشته باشد، یا در دعوا خود، همسر و فرزند  ذی نفع باشد و… باید از رسیدگی خودداری کند.

حال اگر از این عمل خودداری کرده و اقدام به صدور رای نماید، رای صادره در هر حال ولو اگر طرفین حق تجدیدنظرخواهی خود را ساقط نموده باشند، قابل تجدید نظر خواهد بود.

این موضوع در دعوای کیفری مطابق با ماده ۴۳۰ قانون آئین دادرسی کیفری  نیز مطابق با آنچه که بیان شد صدق خواهد کرد.

اما در امور کیفری، در مواردی اسقاط حق تجدیدنظر خواهی برای محکوم، امتیاز هایی را به همراه دارد.

به موجب ماده ۴۴۲ قانون آتی دادرسی کیفری:

در تمام محکومیت های تعزیری در صورتی که دادستان از حکم صادره درخواست تجدید نظر نکرده باشد، محکوم علیه می تواند پیش از پایان مهلت تجدید نظر خواهی با رجوع به دادگاه صادر کننده حکم، حق تجدید نظر خواهی خود را اسقاط یا درخواست تجدید نظر را مسترد نماید و تقاضای تخفیف مجازات کند.

در این صورت، دادگاه در وقت فوق العاده با حضور دادستان به موضوع رسیدگی و تا یک چهارم مجازات تعیین شده را کسر می کند.

این حکم دادگاه قطعی است.

صدور حکم بدوی از دادگاه

نتیجه گیری

در پایان و به عنوان نتیجه گیری کلی از آنچه که بیان شد؛

طرفین دعوا به موجب قانون، می توانند پس از صدور حکم بدوی از دادگاه، به حکم صادره اعتراض نمایند و قانون نیز راه های مختلفی را در این باره پیش بینی نموده است.

اما در مواردی بنا به توافق طرفین دعوا، طرفین می توانند توافق نمایند که رای صادره قابل تجدیدنظر نباشد البته که این در خصوص صلاحیت دادگاه و قاضی صادرکننده بی تاثیر است.

سوالات رایج

منظور از اسقاط حق تجدیدنظرخواهی چیست؟

تجدیدنظرخواهی یکی از روش های اعتراض به آرا است که طرفین می توانند توافق کنند که رای صادره قطعی و غیرقابل اعتراض باشد، در این صورت تجدیدنظرخواهی جز در خصوص قاضی دادگاه و دادگاه رسیدگی کننده مورد قبول واقع نمی شود.

شخصی به موجب حکم دادگاه محکوم به اعدام شده است آیا می تواند با اسقاط حق تجدیدنظرخواهی در مجازات وی تخفیف قائل شد؟

خیر تخفیف مجازات از طریق اسقاط حق تجدیدنظرخواهی مختص به جرائم تعزیری (جرائم با مجازات حبس و جزای نقدی) می باشد.

منظور از صلاحیت قاضی چیست؟

یکی از اصول مهم در دادرسی اصل بی طرفی می باشد، بنابراین قاضی رسیدگی کننده نباید در دعوا ذی نفع باشد یا با یکی از طرفین دعوا قرابت نسبی یا سببی داشته باشد.

2 پاسخ

  1. شرح ماده ۴۳۰قانون ایین دادرسی کیفری

مقالات دیگر

با ما در ارتباط باشید