ثابت کردن بی گناهی در سرقت با قانون مجازات

سلام
امروز حدود ساعت ۱۲ ظهر مامورین کلانتری ریختن تو خونمون و بدون هیچ توضیحی منو با همون لباس زیر بردن کلانتری
اونجا دستبندو از پشت زدنو دونفر افتادن به جونم بعد از ده دقیقه زدن تازه گفتن اعتراف کن…گفتم به چی اخه؟؟؟دوباره زدن بعد ده دیقه دوباره اعتراف کن یادت اومد؟گفتم به هرچی میپرستین اصلا نمیدونم جریان چیه واس چی اوردین اخه؟بعد از کلی زدن ینفرو اوردن همشهریمونهو زنش خواهر دامادمون به اصطلاح…گفتن این ازت شکایت کرده که رفتی خونش دزدی اعتراف کن…گفتم من؟؟؟بخدا اصلا خبرندارم…دوباره زدن دستبندارو تا اونجا که میشد رو دستام محکم کردو دستامو برد سمت بالا مچ دستام خورد شد کتفام داشت درمیومدو هی میگفت اعتراف کن…از شدت درد جیغ میردم رفت از تو سطل اشغال یه دستمال نجس که هرچیزی بگی روش بود اوردو زورکی هول داد تو دهنم😞گفت حالا جیغ بزنو زد…نشوندم پیش از این صندلیا که به هم وصله و پاهامو کرد زیر صندلیو چندین بار سرمو محکم کوبید رو صندلی الان دماغم زیر چشمم پیشونیم همه کبودهو ورم کرده…دوباره گفت اعتراف کن منم که معلوم بود بخام اعترافم بکنم اصلا نمیدونم باید چی بگم چون هی میگفت با جزئیات منم که جزئیاتی نداشتم…با یه کابل خیلی کلفت شروع کرد زدن تو کمرم…اخرش که دید چیزی ندارم بگم رفتو پسرعموم که همکارشونه رو فرستاد دستبندمو باز کرد گفت زنش دیده تورو حالا بگو من بودم تا رضایتشو بگیرم حلشه بره پی کارش وگرنه شب میری بازداشتو بعد اگاهی اونجا ده برابر میزننو کلی پرونده رو مجبورت میکنن اعتراف کنی منم از ترس هرچی نوشتن امضا کردم که دیگه نزننو ولم کنن
الان تکلیف اینهمه حقارتی که بهم دادن چی میشه؟چیکار باید بکنم؟